شلوغی های ذهن من!

بلند بخوان مرا ، نترس از اینکه غلط بخوانی

شلوغی های ذهن من!

بلند بخوان مرا ، نترس از اینکه غلط بخوانی

مردم اغلب بی انصاف ، بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش.
اگر مهربان باشی ، تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند... ولی مهربان باش.
اگر شریف و درستکار باشی ، فریبت میدهند...ولی شریف و درستکار باش.
نیکی های امروزت را فراموش می کنند ولی نیکوکار باش.
بهترین های خودت را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.
و درنهایت می بینی که هرآنچه هست و نیست ، بین تو و خداوند است نه میان تو و مردم...

"حضرت علی (ع)"

آخرین مطالب
نویسندگان

بی انصافی یه که فقط بخوام نگرانی هامو بگم تازه اونم بصورت گنگ و نامفهوم!! و از خوبی ها و خوشی ها نگم.

5شنبه سالگرد ازواج دخترخاله بود و یه مجلس جمع و جور کوچیک و با بزن برقص راه انداختیم و دورهمی

 خوش گذشت.

یکی از فامیل ها یه پسری داشت که 7-8 ساله بود و بنده خدا تا اومد میوه بخوره ، دندونش لق شد!! :)))

و یه سر و صدایی میکرد که دیدنی بود! هرکاری میکردن که یه نخ بندازن تو دندونش و بازی کنه و راحت تر دربیاد ،

تا نخو می دید فرار میکرد!!:)))) خلاصه بدون نخ و اینا ، دندونش کشیده شد و یه مدتی ساکت بود و شیطونی

نمی کرد! البته این مدتش فقط نیم  از ساعت طول کشید و بعدش انگار آزاد شده از زندان ، فقط بدو بدو و بازی

میکرد! یادش بخیر چقدرر خندیدیم به کاراش و حرفاش! و چقدر هم دلداری دادیم  و مشغولش کردیم که بالاخره

 این دندون رو بکشه!

جمعه هم یه عروسی دعوت بودیم که از آشناهای قدیمی مون بودن! عروس و داماد ، پسرخاله و دخترخاله بودن و

فکر کنم دو سال پیش بود که عقد کرده بودن.... خونه شون هم این ورا نبود و خب ارتباطات به همون نسبت کم

 میشد! درحدی که خواهرم عروس و دوماد رو از وقتی ابتدایی بودن ، ندیده بود!! :))) من باز عروسی های

خواهراشون رفته بودم و با تغییر قیافه  ها آشنایی داشتم ولی خواهرم کلا ندیده بود! وقتی اومدن تو تالار خواهرم

 با قیافه و لحن ذوق زده بهشون نگاه میکرد و میگفت عززززییییییزم چقددرررر کوچولئن اینا!! چقدددرررر بچه ن!:))))

(عروسشون یه سال از من بزرگتر بود و دوماد هم فکر کنم 3یا 4سال از من بزرگتره!!) خلاصه این مدل گفتنش و

ذوق کردنش باعث شه کل عروسی که بهش نگاه میکردم ، خنده م میگرفت و همون موقع هم نیم ساعت بی وقفه

 به این حرفش و واکنش هاش و بقیه ی حرفایی که از سر ذوق زده میشد ، بخندم!!!:)))))

شنبه هم رفتم خونه ی یکی از دوستان قدیمی... و کلییییی از بقیه ی بچه ها و دوران ابتدایی و راهنمایی مون

خاطره گفتیم و خوش گذروندیم و خندیدیم... و طبق آماری که الان دارم بیشتر از 10 نفر از دوستام ازدواج کردن!!

 فکر کنم سن ازدواج خیلی اومده پایین! جالبه که بیشتر هم کسایی بودن که اصلا فکرشو نمی کردیم! البته الان

 فهمیدیم که قبلا هم خبرایی بوده و ما نمی دونستیم! حالا قراره منم ببره تو گروه دوستان اون موقع !!میگفت

یکی شون بچه داره!! لازمه بگم چقدر هنگ کردم؟؟؟؟!! خلاصه که بعد مدت ها وقتی یه دوست قدیمی رو

می بینی ، این شوکه شدنا عادیه!:)))

ایشاالله که همه شون خوشبخت و شاد باشن:)

  • ۹۴/۰۵/۲۵
  • یک من...

نظرات (۴)

ایشالله که همیشه دلتون خوش باشه:)))
پاسخ:
ممنووووووونم سایه ی عزیز:))
یه جوک بود میگفت، وقتی بچه بودیم بزرگترا ازدواج میکردن وقتی بزرگ شدیم کوچیکترا ازدواج میکنن ما بحرِ تماشا اومدیم، کلا اینجوریه :دی
ایشالله همیشه به خوش گذرونی :)
پاسخ:

    آره اون جکه واقعا به عینه دیدمش الان!!:))))  ما آرزوی خوشبختی می کنیم فقط:)))

مرسیییی ساحل جان:)

همیشه به عروسی...
آره باهات موافقم.. سن ازدواج اومده پایین.
دور و بر ما هم تا دلت بخواد جوجه عروس داماد داریم.. به نظرم یه کم چندشناکه! من اصلا خوشم نمیاد :| باز هم عروس کم سن و سال رو راحت تر میشه تحمل کرد تا داماد بچه ساال و نپخته رو :|
پاسخ:

       ممنونم عزیزم:)

من فکر میکردیم فقط دور و بر من ، اینجوری شده! آره خب باز عروس سنش کمتر باشه مشکلی نیست ولی  خب وقتی فکر میکنم که پسرا

البته اکثرشون تو این سن و سال چقدررر زندگی و زن و مسیولیتی که دارن رو میفهمن ، فقط دعا میکنم که همه شون بدونن بچه بازی نیست و

واقعا مسیولیت سنگینی رو دارن و باید خییلی حواسشون به خییلی از چیزا باشه ایشاالله که عروس و دامادهای عاقلی باشن:)

اوه این دندون لق شدن بچه گیا چقدر رو اعصاب من بود میومدن میگفتن فقط دست بزنیم ببینیم لق شده یا نه بعد یه دفعه میکشیدنش فکر هم میکردن ما غافل گیر شدیم در حالی که فقط زورمون بهشون نمیرسید:))))
خوشبخت باشن :)سن بالای 20 مجازه ایشالله که تا آخر با هم خوشبخت باشن:))
پاسخ:

       آخیییی چقدررر بد بود که زورتون نمی رسید!:)))) من دندونامو خودم میکشیدم و تو این زمینه مشکلات خاصزی نداشتم! شجاعی بودم واسه خودم:)))

ایشاالله:)  آره بالای 20 مجازه از نظر من!! البه بستگی به شرایط هرکس داره! ولی اینا اکثرشون قبل 20 ازدواج کردن تازه چند سال قبل هم ماجراهایی داشتن

با هم کلا!:)) اون موقع خداییش زود بود دیگه!:)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی