سلااام خب اینجا حسابی گرد و خاک گرفته! منم نمیدونم از کجا بگم و چی بگم کلا! :)))
*اول بگم از رفتن به خونه.. که بعد یک ماااااااه که دیگه واقعا کم آورده بودم ، رفتم و دوباره شارژ شدم
و برگشتم. سعی گردم تو 5-6 روزی که اونجا بودم کمترین استفاده از دنیاهای مجازی رو داشته
باشم و تا جایی که میتونم برم اینور و اونور و در جمع خانواده و تفریح و اینا که تا حد زیادی هم موفق
بودم و واقعاااا بهم خوش گذشت:) کلییی وسیله و خوراکی هم باخودم آوردم اینجا!:)))
*از اونجایی که ما تو کلاسمون اصفهانی نداریم و همه از جاهای دیگه ن که دو نوع خودش خیییلی
عجیب و جالبه! ، قرار شده بود هرکی بعد تعطیلات یه سوغاتی از شهر خودشون بیاره که اکثرا هم
شیرینی بود در انواع و اقسام مختلف! یه سری هاش هم نتونستیم بخوریم واقعا چون دیگه شیرینی
می دیدیم حالمون بد میشد! منم زیتون و ترشی آورده بودم رفتیم موقع ناهار باهم خوردیم!خیییلی
باحال بود..:)))
*از وقتی اومدم از بس کلاس و جبرانی و کوییز تنظیم کردن که یه سری از وسایلمو هنوز فرصت
نشده که جابجا کنم! امروز درستشون میکنم حتماا..
*بعضی ها فوق العاده دوست داشتنی ان و مهربون... با اینکه هنوز 5بار هم منو ندیدن ، اما تو کارای
مختلف بهم اعتماد میکنن و رو کمک من حساب. خیییلی خوشحالم از اینکه پیداشون کردم و هرچند
وقت یه بار میتونم ببینمشون وکلییی انرژی و حس خوب بگیرم ازشون و بهم خوش بگذره و ازته دلم
خوشحال باشم.
*دوست دارم دوباره خوش نویسی رو ادامه بدم که تازه شروع کرده بودم اتفاقا! و تا الان فقط قلم و
مرکب و دفترشو خریدم:))))
*پنجم آبان ، روز جهانی کاردرمانی بود. که چون توی محرم بود خبری از جشن نبود.. ولی یه دور همی
ساده با بقیه داشتیم و شیرنی و چند تا عکس و یه لوح تقدیر و کمی آشنایی با بقیه شد دستاوردمون!
یه مدیر گروه فوق باحال هم داریم که بسیاااار خوش رو و خوش اخلاقه و فکر کنم با اکثر بچه ها
سلفی هم گرفت!! یعنی به هیشکی نه نمیگفت:)))
فعلا چیز دیگه ای مدنظرم نیست و نظرات هم به زودی تایید میکنم:)