شلوغی های ذهن من!

بلند بخوان مرا ، نترس از اینکه غلط بخوانی

شلوغی های ذهن من!

بلند بخوان مرا ، نترس از اینکه غلط بخوانی

مردم اغلب بی انصاف ، بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش.
اگر مهربان باشی ، تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند... ولی مهربان باش.
اگر شریف و درستکار باشی ، فریبت میدهند...ولی شریف و درستکار باش.
نیکی های امروزت را فراموش می کنند ولی نیکوکار باش.
بهترین های خودت را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.
و درنهایت می بینی که هرآنچه هست و نیست ، بین تو و خداوند است نه میان تو و مردم...

"حضرت علی (ع)"

آخرین مطالب
نویسندگان

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

بعد از مدت ها!!

سلااام خب اینجا حسابی گرد و خاک گرفته! منم نمیدونم از کجا بگم و چی بگم کلا! :)))

*اول بگم از رفتن به خونه.. که بعد یک ماااااااه که دیگه واقعا کم آورده بودم ، رفتم و دوباره شارژ شدم

و برگشتم. سعی گردم تو 5-6 روزی که اونجا بودم کمترین استفاده از دنیاهای مجازی رو داشته

باشم و تا جایی که میتونم برم اینور و اونور و در جمع خانواده و تفریح و اینا که تا حد زیادی هم موفق

بودم و واقعاااا بهم خوش گذشت:) کلییی وسیله و خوراکی هم باخودم آوردم اینجا!:)))


*از اونجایی که ما تو کلاسمون اصفهانی نداریم و همه از جاهای دیگه ن که دو نوع خودش خیییلی

عجیب و جالبه! ، قرار شده بود هرکی بعد تعطیلات یه سوغاتی از شهر خودشون بیاره که اکثرا هم

شیرینی بود در انواع و اقسام مختلف! یه سری هاش هم نتونستیم بخوریم واقعا چون دیگه شیرینی

می دیدیم حالمون بد میشد! منم زیتون و ترشی آورده بودم رفتیم موقع ناهار باهم خوردیم!خیییلی

باحال بود..:)))

*از وقتی اومدم از بس کلاس و جبرانی و کوییز تنظیم کردن که یه سری از وسایلمو هنوز فرصت

نشده که جابجا کنم! امروز درستشون میکنم حتماا..

*بعضی ها فوق العاده دوست داشتنی ان و مهربون... با اینکه هنوز 5بار هم منو ندیدن ، اما تو کارای

مختلف بهم اعتماد میکنن و رو کمک من حساب. خیییلی خوشحالم از اینکه پیداشون کردم و هرچند

وقت یه بار میتونم ببینمشون وکلییی انرژی و حس خوب بگیرم ازشون و بهم خوش بگذره و ازته دلم

خوشحال باشم.

*دوست دارم دوباره خوش نویسی رو ادامه بدم که تازه شروع کرده بودم اتفاقا! و تا الان فقط قلم و

مرکب و دفترشو خریدم:))))

*پنجم آبان ، روز جهانی کاردرمانی بود. که چون توی محرم بود خبری از جشن نبود.. ولی یه دور همی

ساده با بقیه داشتیم و شیرنی و چند تا عکس و یه لوح تقدیر و کمی آشنایی با بقیه شد دستاوردمون!

یه مدیر گروه فوق باحال هم داریم که بسیاااار خوش رو و خوش اخلاقه و فکر کنم با اکثر بچه ها

سلفی هم گرفت!! یعنی به هیشکی نه نمیگفت:)))

فعلا چیز دیگه ای مدنظرم نیست و نظرات هم به زودی تایید میکنم:)

  • یک من...